وبلاگ دانشجویان آیتی 89 | ||||
|
سلام بی مقدمه... وبلاگ خیلی درسی شده و باید جنبه های دیگر رو هم در نظر گرفت.ولی به نظرم چون درگیر امتحانات هستیم و تازه وبلاگ شروع به کار کرده درسی کار کنیم بهتر باشه.
اگه کلاس گیر بیاد برای درس نظریه زبان و ماشین،پایگاه داده ،طراحی الگوریتم چند تا استاد حل تمرین خوب سراغ دارم.اگه بچه ها تمایل داشته باشن میتونیم ازشون استفاده کنیم. چند تا پست میذارم که هر کدومش مربوط به یک درس هستش. در پست بعدی CLRS(مرجع اصلی سوالات کنکور درس طراحی الگوریتم) و جزوات دیگه موسسات رو قرار میدم. فعلا...
خطاهای دید جالب
به مرکز گل نگاه کنید و سرتونو عقب وجلو ببرید آیا احساس نمی کنید گل بزرگتر می شود؟
ادامه مطلب
کودکی که آماده تولد بود نزد خدا رفت و از او پرسید:میگویند فردا شما مرا به زمین میفرستید،اما من به این کوچکی وبدون هیچ کمکی چگونه میتوانم برای زندگی به آنجا بروم؟خداوند پاسخ داد:در میان تعداد بسیاری از فرشتگان،من یکی را برای تو در نظر گرفته ام، او از تو نگهداری خواهد کرد.
اما کودک هنوز اطمینان نداشت که میخواهد برود یا نه: اما اینجا در بهشت، من هیچ کاری جز خندیدن و آواز خواندن ندارم و اینها برای شادی من کافی هستند. خداوند لبخند زد: فرشته تو برایت آواز خواهد خوان دو هر روز به تو لبخند خواهد زد تو عشق او را احساس خواهی کرد و شاد خواهی بود. کودک ادامه داد: من چگونه میتوانم بفهمم مردم چه میگویند وقتی زبان آنها را نمیدانم؟..خداوند او را نوازش کرد و گفت: فرشته تو، زیباترین و شیرینترین واژههایی را که ممکن است بشنوی در گوش تو زمزمه خواهد کرد و با دقت و صبوری به تو یاد خواهد داد که چگونه صحبت کنی. کودک با ناراحتی گفت: وقتی میخواهم با شما صحبت کنم ،چه کنم؟ اما خدا برای این سوال هم پاسخی داشت: فرشته ات دستهایت را در کنار هم قرار خواهد داد و به تو یاد میدهد که چگونه دعا کنی کودک سرش را برگرداند و پرسید: شنیده ام که در زمین انسانهای بدی هم زندگی میکنند،چه کسی از من محافظت خواهد کرد؟ فرشته ات از تو مواظبت خواهد کرد ،حتی اگر به قیمت جانش تمام شود. کودک با نگرانی ادامه داد: اما من همیشه به این دلیل که دیگر نمیتوانم شما را ببینم ناراحت خواهم بود. خداوند لبخند زد و گفت: فرشته ات همیشه درباره من با تو صحبت خواهد کرد و به تو راه بازگشت نزد من را خواهد آموخت،گر چه من همیشه در کنار تو خواهم بود در آن هنگام بهشت آرام بود اما صداهایی از زمین شنیده میشد. خداوند شانه او را نوازش کرد و پاسخ داد:نام فرشته ات اهمیتی ندارد،میتوانی او را مـادر صدا کنی.
من این کلیپ چند روز پیش دیدم خیلی قشنگه امیدوارم خوشتون بیاد این لینک دانلودشه غافل گیری سیدعلی ضیا
اين رشته در مقطع كارشناسي ارشد داراي گرايشهاي زير است: 1- تجارت الكترونيكي 2- مديريت سيستمهاي اطلاعاتي
[ سه شنبه 19 ارديبهشت 1391برچسب:کارشناسی ارشد, ] [ 21:48 ] [ aseman.zr ]
ما در سالن غذاخوری دانشگاهی در اروپا هستیم. یک دانشجوی دختر با موهای قرمز که از چهرهاش پیداست اروپایی است، سینی غذایش را تحویل میگیرد و سر میز مینشیند. سپس یادش میافتد که کارد و چنگال برنداشته، و بلند میشود تا آنها را بیاورد. وقتی برمیگردد، با شگفتی مشاهده میکند که یک مرد سیاهپوست، احتمالا اهل ناف آفریقا (با توجه ...به قیافهاش)، آنجا نشسته و مشغول خوردن از ظرف غذای اوست!
بلافاصله پس از دیدن این صحنه، زن جوان سرگشتگی و عصبانیت را در وجود خودش احساس میکند. اما بهسرعت افکارش را تغییر میدهد و فرض را بر این میگیرد که مرد آفریقایی با آداب اروپا در زمینۀ اموال شخصی و حریم خصوصی آشنا نیست. او حتی این را هم در نظر میگیرد که شاید مرد جوان پول کافی برای خرید وعدۀ غذاییاش را ندارد. در هر حال، تصمیم میگیرد جلوی مرد جوان بنشیند و با حالتی دوستانه به او لبخند بزند. جوان آفریقایی نیز با لبخندی شادمانه به او پاسخ میدهد.
دختر اروپایی سعی میکند کاری کند؛ اینکه غذایش را با نهایت لذت و ادب با مرد سیاه سهیم شود. به این ترتیب، مرد سالاد را میخورد، زن سوپ را، هر کدام بخشی از تاس کباب را برمیدارند، و یکی از آنها ماست را میخورد و دیگری پای میوه را. همۀ این کارها همراه با لبخندهای دوستانه است؛ مرد با کمرویی و زن راحت، دلگرمکننده و با مهربانی لبخند میزنند.
آنها ناهارشان را تمام میکنند. زن اروپایی بلند میشود تا قهوه بیاورد. و اینجاست که پشت سر مرد سیاهپوست، کاپشن خودش را آویزان روی صندلی پشتی میبیند، و ظرف غذایش را که دستنخورده روی میز مانده است
توضیح پائولو کوئلیو:
من این داستان زیبا را به همۀ کسانی تقدیم میکنم که در برابر دیگران با ترس و احتیاط رفتار میکنند و آنها را افرادی پایینمرتبه میدانند. داستان را به همۀ این آدمها تقدیم میکنم که با وجود نیتهای خوبشان، دیگران را از بالا نگاه میکنند و نسبت به آنها احساس سَروَری دارند.
چقدر خوب است که همۀ ما خودمان را از پیشداوریها رها کنیم، وگرنه احتمال دارد مثل احمقها رفتار کنیم؛ مثل دختر بیچارۀ اروپایی که فکر میکرد در بالاترین نقطۀ تمدن است، در حالی که آفریقاییِ دانشآموخته به او اجازه داد از غذایش بخورد، و همزمان میاندیشید: «این اروپاییها عجب خُلهایی هستند!»
پائولو کوئلیو در ادامه مینویسد:
این مطلب در اصل به اسپانیولی در معتبرترین روزنامۀ اسپانیاییزبان یعنی «ال پائیس» منتشر شده است. در آنجا عنوان شده که این داستان واقعی است. اما اینطور نیست. این داستان، در واقع بر مبنای یک فیلم کوتاه که برندۀ نخل طلایی جشنوارۀ کن شده بود، نوشته شده است.
-------------------------------------------------------------------------------------------
*** زندگی یک قمار بزرگ است که در آن،تنها برگ های برنده قابل رویت هستند.و تو هم یکی از آن برگ های برنده هستی،خوش به حالت...!!!*** .یوستین گوردر.
روزگاري مردي فاضل زندگي ميکرد و هشت سال تمام مشتاق بود راه خداوند را بيابد؛او هر روز از ديگران جدا ميشد و دعا ميکرد تا روزي با يکي از اولياي خدا و يا مرشدي آشنا شود.
يک روز همچنان که دعا ميکرد، ندايي به او گفت بهجايي برود
[ دو شنبه 19 ارديبهشت 1391برچسب:راز زندگی, ] [ 21:18 ] [ aseman.zr ]
سلام به همه دوستای خوبم امیدوارم که تو این وبلاگه(با تشکر ویژه از اقا میثم) بیشتر بتونیم برا همدیگه مفید باشیم و به هم کمک کنیم ، تو "هر"زمینه ای!!!! به امیدی روزی که وبلاگمون "45" تا عضوو راحت داشته باشه.
[ 18 ارديبهشت 1391برچسب:دوستی, ] [ 1:13 ] [ حمید نقاشیان ]
سلام دوستانما برای موفقیت باید به چند نکته توجه کنیم که شامل: 4 - آموزش مهندسی نرم افزارهای ماکروسافت 14 - برای درک بیشتر تاریخچه نرم افزار در تجارت ، سیاست ، سرگرمی و ... مطالعه کنید
|
|
||
[ طراحي : قالب سبز ] [ Weblog Themes By : GreenSkin.ir ] |